loading...
معبری به آسمان
خادم الشهدا بازدید : 123 پنجشنبه 14 شهریور 1392 نظرات (0)

امیر حاج امینی

 

اگه میخواید شهید بشید، اگه خیلی دوست دارید که به اجر شهادت برسید، آرزوی شهادت دارید، دعا نکنید جنگ بشه . بیایید مثل شهدا گناه کنید. گناه کنیم تا زمینه شهادت برایمان فراهم شود. ولی مثل شهدا گناه کنیم نه مثل من نه مثل رفیقامون تو خیابون ...

...

کلیپ صوتی زیبای

:::مثل شهدا گناه کنیم:::

پخش به صورت آنلاین

پی نوشت:شاید شما  هم هر جا که نامی از شهید و شهادت باشه،این عکس رو دیده اید.عکسی زیبا که بیانگر و نماد مظلومیت شهدا و مفهوم عمیق شهادت است و  دل خیلی از ماها با دیدنش به غربت شهدا میگیرد.این عکس مربوط به شهید امیر حاج امینی بیسیم چی لشکر 27 محمد رسول الله است که در شلمچه به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. 

 اما خاطره گرفتن این عکس معروف از این شهید مظلوم

برای خواندن به ادامه مطلب مراجعه کنید.

خادم الشهدا بازدید : 158 چهارشنبه 13 شهریور 1392 نظرات (2)

مهدی باکری

انباردار گفت: " یه بسیجی اینجاست، عوض ده تا بسیجی کار می کنه! میشه این نیرو رو بدی به من تا تو انبار ازش استفاده کنم؟؟ "
بهش گفتم: " کو؟ کجاست؟ "
گفت: " همون که داره گونی ها رو، دو تا دو تا می بره توی انبار "
نگاه کردم ببینم کیه. گونی ها جلوی صورتش بود و دیده نمیشد . . . رفتم نزدیک تر، نیم رخش رو دیدم. آقا مهدی باکری بود! 
تا من رو دید، با چشم و ابرو اشاره کرد که به انباردار چیزی نگم. می خواست کارش رو تموم کنه . . .
گونی ها که تموم شد، آقا مهدی گفت: " پاشو بریم "
رفتیم و کسی نفهمید فرمانده ی لشکر . . .

 

خادم الشهدا بازدید : 112 جمعه 01 شهریور 1392 نظرات (0)

خاطرات تفحص

یکی از رفقا ظرف آبی را برداشت و جلوی کبوتر قرار داد. کبوتر به کنار ظرف آب آمد. بعد نگاهی به آب کرد و نگاهی به ما! مجدداً پرید و رفت روی بیل نشست؛ دوباره به بیل نوک زد؛ صحنه بسیار عجیبی بود؛ یکی از بچه ها گفت: «بابا به خدا یه حکمتی تو کار این کبوتر هست!».

بقیه در ادامه مطلب

 

خادم الشهدا بازدید : 118 جمعه 01 شهریور 1392 نظرات (0)

 

  السابقون السابقون اولئک المقربون

یک داوطلب برای شب عملیات می خواستند که روی مین برود.پیر مرد و جوانی داو طلب شدند.پیرمرد اصرار داشت که خودش برود. اما به توافق نرسیدند.بنا شد تا قرعه بگیرند.پیرمرد به سرعت برگه ای از کوله اش در آوردو اسامی را روی آن نوشت. داد به فرمانده وگفت:بردار.فرمانده یکی را برداشت.نام پیرمرد بود.پیرمرد را بغل گرفت و از او خداحافظی کرد.پیرمرد از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدو میخندید و می رفت.فرمانده برگه های قرعه را داخل جیب خود گذاشت. خبر شهادتش که به فرمانده رسید،گریست وبرگه های قرعه را از جیبش در آورد ونگاهی به آنها انداخت.ناگهان ماتش زد!!! در هر دو برگ نام پیرمرد نوشته شده بود...

:::آدم بی اختیار یاد آیه "السابقون السابقون اولئک المقربون"... می افته.چه اشتیاقی داشتن برای دیدار معبود...

خادم الشهدا بازدید : 111 جمعه 01 شهریور 1392 نظرات (0)

حاج حسین خرازی


به بهانه اول شهریور سالروز تولد حاج حسین خرازی

...

حاج حسین و شهید عباس علی کمال پور نشسته بودند.صحبتی راجع به نام و نامگذاری شد.حاج حسین گفت:من خیلی از پدر و مادرم متشکرم که نام مرا حسین گذاشته اند.آخه من در محرم بدنیا اومدم.شهید کمال پور هم گفت:من هم در ماه محرم به دنیا اومدم اما نام مرا علی گذاشتند...........شهادتشان بسیار زیبا بود.عباس در روز پنج شنبه 65/12/7 و حسین در روز جمعه 65/12/8 به شهادت رسیدند که اتفاقا واقه ی تاسوعا روز پنج شنبه و واقعه ی عاشورا روز جمعه بود.

برگرفته از کتاب مجموعه خاطرات شهید خرازی

...

حاج حسین خرازی که بود؟

 به ادامه مطلب مراجعه کنید.

...

پی نوشت:داشتم زندگی نامه شهید خرازی رو میخوندم که به یه چیز جالب برخوردم اون هم اینکه تولد و شهادت ایشون روز جمعه بوده.جالبترش اینجاس که امروز هم جمعه است.

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • کانال آپارات ما
    آمار سایت
  • کل مطالب : 26
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 112
  • بازدید ماه : 556
  • بازدید سال : 6,356
  • بازدید کلی : 37,353
  • تصویر روز

    هفته دفاع مقدس گرامی باد

    ما تا آخر ایستاده ایم...
    نوای وب
    لوگوی همسنگران