طلائيه!
مي گويند، اينجا جايي است كه شهيدان حسين وار جنگيده اند و من از بدو ورود به خاك پاكت، تشنگي را در تو ديده ام و
چقدر بوي حنجره هاي سوخته مي آيد و چقدر دستها تشنه وفايند.
طلائيه!
من در اين سرزمين حتي به قمقمه هاي عطشان سلام مي دهم و سراغ عباس هاي تشنه لب را از آنان مي گيرم .
مگر مي توان سالك عاشورا بود و تشنگي را فراموش كرد و از كنار حلق هاي شعله ور بي تفاوت گذشت.
طلائيه!
من با تمام وجود در تو جاري مي شوم تا در ميان نيزارها و نيزه شكسته ها، سرهاي ستاره گون برادرانم را به دامن گيرم و برايشان از زخم بگويم،
از اسارت، از تنهايي، از غربت، از غفلت و فراموشی...
...
توصیه میکنم فایل صوتی زیر رو که سخرانی حجت الاسلام بیات در اردوی راهیان نور و در مورد طلائیه هست رو گوش بدبد.
:::کلیپ صوتی سربند های فراموش شده :::
...
پی نوشت:فایل صوتی خیلی زیباییه،توصیه میکنم از دستش ندید.اگه دلتون لرزید ما رو هم از یاد نبرید.